برنامه سلامت

برنامه‌ سلامت‌ شرکت، شما ‌را‌ ناخوش ‌می کند!

زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

آندره اسپایسر، استاد دانشکده کسب وکار دانشگاه لندن، تحلیلی فرهنگی و تاریخی از برنامه سلامت در شرکتها انجام داد که در کتاب اخیر خود «سندروم سلامتی» که

به همراه کارل سدرستروم از دانشگاه استکهلم منتشر نموده، آمده است: چنین نتیجه میگیرد که برنامه سلامت شرکتها نه تنها بازگشت کمی نسبت به

سرمایه گذاری ایجاد میکنند بلکه در واقع نتیجه عکس میدهند و سلامت بسیاری از کارمندان را کاهش داده و آنها را نسبت به شغل خود نگران میکنند.

آیا‌ «دویدن های‌شاد»‌ و‌ رژیم های‌ غذایی‌ به ‌جای ‌اینکه ‌بخشی‌ از ‌را‌ه حلها‌ باشند،‌ مشکل‌ ما‌ هستند؟

در تحلیل ما، من و کارل نویسنده همکار من، از بی تاثیری برنامه سلامت شوکه شدیم.

چندین تحقیق، خصوصا تحقیق شرکت راند، نشان میدهند که این برنامه ها در بهترین حالت نتایج معمولی ای دارند.

برای مثال به برنامههای کاهش وزن نگاه کنید.

تنها درصد کمی از شرکت کنندگان آنها را دنبال میکنند و میانگین وزن کم شده آنها حدود یک کیلوگرم است.

چیزی که من انتظار آن را نداشتم این بود که تاثیر بسیاری از این برنامه ها کاملا بر خلاف هدف اولیه آنها بود.

این برنامه ها موجب عذاب وجدان و استرس درکارمندان میشدند.

یک برنامه سلامت که مورد بررسی ما بود موجب شد تا کارمندانی که در محیط ثابت شغلی خود شاد بودند، در خصوص از دست دادن شغل خود نگران شوند.

به نظر میرسید این برنامه موجب میشد تا آنها فکر کنند تا باید در نظر کارفرمای خود جذابتر باشند و احساس میکردند

اگر کاری مانند کشیدن سیگار انجام دهند، وضعیت استخدام آنها را تحت الشعاع قرار میدهد.

چنین ‌چیزی ‌خائنانه ‌است.

‌این موضوع فراتر از این است. با نگاهی به ادبیات اخلاقی روانی، دریافتیم که مردم دیگران را بر اساس ویژگیهای سلامتی مانند وزن قضاوت میکنند.

این موضوع عجیب نیست اما چیزی که توجه مرا به خود جلب کرد این بود که تا چه اندازه تنفر از رفتار ناسالم یک فرد به حوزه های دیگر سرایت میکند.

اگر مردم متوجه شوند که شما کار ناسالمی را انجام میدهید، این امر موجب میشود تا فکر کنند شما کارمند بدی هستید.

برای مثال، اگر مردم ببینند شما نهار زیادی میخورید، نتیجه میگیرند که شما تنبل و ناکارامد هستید.

پس ‌آیا ‌عادلانه ‌است‌ که ‌بگوییم‌ برنامه سلامت‌ نه ‌تنها‌ بی ‌اثر ‌هستند ‌بلکه ‌مضر ‌نیز‌ هستند؟

در برخی از موارد بله! ما دریافتیم که خصوصا در برنامه سلامت سنگین، کارمندان انرژی زیادی را صرف تلاش برای بهبود سلامت خود میکنند.

گاهی این موضوع به معنای وقت کمتر کارمند برای تمرکز بر وظایف اصلی اوست. بیشتر از آن، این برنامه های سلامتی

حوزه زندگی خصوصی فرد را نیز تحت تاثیر قرار میدهند. مردم برای کار و ورزش زمان خواهند داشت

اما زمان کمی برای کارهای دیگر آنها باقی میماند.

 

پس ‌چرا‌ ما‌ این ‌همه‌ برای‌ این ‌برنامه ها‌ هزینه‌ میکنیم؟

 

چند دلیل وجود دارد.

نخستین دلیل ساده است: این برنامه سلامت شدیدا تبلیغ میشوند.

برنامه سلامت در محیط کار یک صنعت، بسیار شگرف است که این ایده را به شرکتها تحمیل میکند.

دلیل دیگر این است که مجموعا ما به سلامتی اهمیت میدهیم. برخی از جامعه شناسان معتقد اند که در جامعه ای که روز به روز سکولارتر میشود،

سلامتی خلائی را پر میکند که قبلا توسط دین پر میشد.

شرکتها برنامه سلامت را تبلیغ میکنند زیرا این کار با این ایدوئولوژی که افراد سالم کارامدتر هستند همخوانی دارد.

آیا ‌این ‌موضوع ‌درست‌ است؟

واضح است که ممکن است کسی که مریض است نتواند به اندازه سایرین کارآمد باشد که بستگی به شغل و نوع بیماری دارد.

اما شواهد کمی وجود دارد که تندرستی فوق العاده با رهبری، مدیریت خوب و یا حتی کارایی رابطه داشته باشد.

و این موضوع یکی از مشکلات اصلی نحوه توسعه و تبلیغ برنامه سلامت است.

در 20 سال گذشته تغییری در این زمینه رخ داده است. استانداردهای سلامتی سختگیرانه تر شده اند.

بودن در یک طیف وزنی معقول دیگر به خوبی داشتن یک بدن کاملا متناسب نیست.

ما با متخصصان سیاستهای سلامت عمومی صحبت کردیم که نشان داده اند که دولتها و شرکتها برای به تصویر کشیدن یک کارمند سالم،

به جای استفاده از تصاویر افراد عادی، از تصاویر دونده ها و افراد بسیار لاغر و عضلانی استفاده میکنند.

 

نتیجه برنامه سلامت چیست؟

 

افراد نسبتا سالم احساس میکنند که با سلامت فاصله دارند. آنها این تصاویر را میبینند و میگویند «من نمیتوانم تصور کنم که به آن حد برسم» و سپس تسلیم میشوند.

در همین حال، شما این گروه از افراد بسیار متناسب را دارید که ایده آل هستند و سایر افرادی را که استانداردهای آنها را ندارند مورد قضاوت قرار میدهند

و آن روابط جعلی بین تندرستی و توانایی را تجسم میکنند.

آزمایشها نشان میدهد که احتمال اینکه یک متقاضی شغل که اضافه وزن دارد در مقایسه با فردی با وزن عادی، مثبت ارزیابی شود کمتر است

(حتی اگر هر دوی متقاضیان رزومه یکسانی داشته باشند).

عجب ‌آدم هایی!

این موضوع دو طرفه است. افراد فوق العاده متناسب در خصوص تندرستی وسواس میگیرند.

زیرا میترسند که وارد گروه دیگر شوند. آنها تندرستی خود را نشانه ای از موفقیت حرفهای خود میدانند.

آیا ‌افراد ‌موفق ‌در‌کار، ‌تندرست تر ‌هستند؟

آنها میخواهند شما این طور فکر کنید. من با یک روند قابل توجه رو به رو شدم:

در دو دهه گذشته تعداد مدیرعاملانی که تندرستی را در بیوگرافی خود ذکر کرده اند به شدت بالا رفته است.

به نظر میرسد آنها فکر میکنند اگر بخواهید رهبر باشید، باید سلامت خود را نشان دهید.

100 درصد افزایش در تعداد مدیرعاملانی که دو ماراتن انجام میدهند مشاهده میشود.

منظور‌ شما‌ این‌ است‌ که‌ آنها‌ دو‌ ماراتن‌ انجام‌ میدهند؟ ممکن است.

اما هیچ شکی نیست که آنها این کار را به عنوان روشی مهم برای نشان دادن خود به دنیا میبینند و ممکن است آنها به دنبال این ویژگی در کارمندان خود نیز باشند.

این‌ کار‌ ستمگری‌ است.‌ من‌ کمی‌ اضافه‌ وزن‌ دارم ‌اما ‌فکر‌ میکنم‌ کارمند‌ خوبی ‌هستم!

من تایید میکنم که برنامه سلامت کنونی کمی ستمگرانه هستند.

این موضوع پدیده ای 1 درصدی است.

قضاوتهای اخلاقی انجام میشود که واقعا بر اساس شواهد نیستند. دسترسی به برنامه سلامت بیشتر به سمت افراد سالمتر متمایل است،

درست مانند اینکه دسترسی به غذای تازه، بیشتر برای افرادی است که کمتر به آن نیاز دارند ولی حجم انبوهی از آن را در اختیار دارند.

ما در تحقیق میبینیم که برنامه سلامت فرصتهای بیشتری را برای کارمندان سطح بالا در نظر میگیرند و غالبا به طرز موثری

به دنبال افرادی که بیشترین بهره را از این برنامه ها میبرند نمیگردند؛ افراد در پایینترین سطح پیمانکاران.

آیا‌ تکنولوژ‌ی های‌ قابل‌ حمل،‌ ستمگری‌ برنامه سلامت ‌را ‌افزایش‌ میدهند؟

این موضوع عجیب است. ما نگران برادر بزرگ و نظارتها هستیم اما هزینه کنترل رفتار خود را میپردازیم.

ما صدها دلار صرف دستبندهایی میکنیم که محل حضور ما را نشان میدهند و گاهی محکومان آن را حمل میکنند.

اگر شما برای این کار داوطلب شده اید و این کار به سلامت شما کمک میکند، احتمالا خوب است.

اما وقتی که شرکتها بخواهند استفاده از این ابزارها را اجباری کنند، موضوع پیچیده میشود زیرا این کار مرز بین کار و زندگی را کاملا از بین میبرد.

به ناگاه، اینکه من در زمان متعلق به خودم ورزش کنم یا نه موضوعی میشود که شرکت میتواند آن را پیگیری کند. و این کار، کار خطرناکی است.

 

راه‌ منطقی ‌برای‌ آینده برنامه ‌سلامت ‌در ‌حوزه ‌کاری‌ چیست؟

برای من مهم است بگویم که من به دنبال حذف کامل برنامه سلامت نیستم.

بگذارید بپرسیم که میخواهیم چه مشکلی را برطرف کنیم؟

 

نخست، کارمندان باید از خود بپرسند آیا ما به این برنامه ها نیاز داریم.

در برخی از موارد برخی کارهای ساده و خوب (مانند باشگاه ورزشی) کافی است.

 

دوم، کارفرمایان باید نسبت به امیدهای خود از این برنامه ها، واقعگرا باشند. معمولا آنها معتقدند که همه افراد شرکت باید سیگار را ترک کنند.

اهداف غیرواقعی از این قبیل نتیجه عکس خواهند داشت.

 

سوم، باید مرزها را مشخص کنید. استفاده از تکنولوژی برای زیرنظر گرفتن افراد در ساعات غیراداری یک مشکل است و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد

هر چه کار بیشتر در زندگی تداخل پیدا کند، افراد ناکارامدتر میشوند. در نهایت،به دنبال تغییرات کوچکی باشید که میتوانند تفاوتهای بزرگی ایجاد کنند.

در بسیاری از موارد افراد هزینه سرمایه گذاری برای تهیه میزهای تردمیل را قبول میکنند درحالی که میتوانند همان نتایج را با دسترسی کارمندان

به نور طبیعی، هوای آزاد و کمی میوه تازه برآورده سازند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *