خوب لباس بپوشید اگر میخواهید سریع رشد کنید
خوب لباس بپوشید دقیقا به همین معناست – خوب لباس بپوشید.
هیچ عذر برای بد لباس پوشیدن، پایین تر از سطح محیط لباس پوشیدن، احمقانه لباس پوشیدن لباس نازل و بی کیفیت پوشیدن یا بی توجه لباس پوشیدن وجود ندارد.
باید بگویم این قانون بسیار مهم است و باید دقیقا رعایت شود.
از هیچ روز تعطیل، هیچ عذر و هیچ نامه ای از طرف مادرتان که آن را توجیه کند خبری نیست.
خوب لباس پوشیدن مشخص ترین چیز در مورد شماست. اگر برای لحظه ای غفلت کنید دیگران آن را به خاطر خواهند سپرد.
از سوی دیگر، مبادرت نورزیدن به این کار و ترفیع نگرفتن، ناموفق و بی قدرت باقی ماندن می تواند مستلزم کار بسیار کمتری باشد،
چون هنگامی که شروع کردید نمی توانید لحظه ای آن را رها کنید.
خوب، منظور ما از خوب چیست؟ دقیقا همین، خوب.
برای یک مرد می تواند به معنای یک دست کت و شلوار، پیراهن مردانه و کروات و کفش هایی واکس خورده ی چرمی باشد.
برای یک زن می تواند به معنای یک مانتوی کاری زیبا، جوراب های عالی و کفش های مناسب باشد.
از سوی دیگر، اگر قوانین نانوشته ی پوشش در شرکت شما راحت لباس پوشیدن است،
شاید لازم باشد این لباس ها را معمولی تر کنید، به قانون ۱۳ رجوع کنید، اما قوانین ممنوعیت لباس های نازل و بد همچنان به قوت خود باقی است.
چیزهایی که برای خوب لباس پوشیدن نباید بپوشید
اگر در زمینه ای شک دارید، این فهرست ساده ای از چیزهایی است که نباید بپوشید
- کفش ورزشی
- شلوار جین
- پیراهن های گل دار یا هر نوع یا مدل رنگارنگ دیگر
- لباس هایی که به جای دکمه از چسب در آنها استفاده شده است، الیاف مصنوعی مثل نایلون، … نوشته های هنرمندانه، سبکهای مدرن، لباس های افراطی و اظهار خلاقیت.
زمانی معمولا مرد جوانی را می دیدم که به سر کار می آمد.
او کارآمد، باتجربه، باهوش، در ارتباط برقرار کردن ماهر، قابل اعتماد و صادق، ساعی و شایان معرفی بود، اما ترفيع نمی گرفت. چرا؟
چون به این قانون بی توجهی می کرد.
بله، سرکار خوب لباس می پوشید. این ورودش بود که اشتباه بود.
او با موتورسیکلت به سر کار می آمد. این کار هیچ اشکالی ندارد.
با این کار در پول صرفه جویی می کرد و میدانست که در ترافیک گیر نمی کند بسیار قابل توجه بود
اما مانع او می شد.
هر روز صبح در حالی وارد دفتر می شد که کلاه ایمنی اش را در دست گرفته بود و یک لباس موتورسیکلت سواری سرتاسر نارنجی پوشیده بود.
باز باید گفت که بسیار قابل توجه بود. این باعث می شد حتما حتی در صبح های مه آلود هم دیده شود
و در صورتی که بر اثر حادثه ای زمین می خورد پوششی سخت و محافظ بود.
اما توجه دیگران را نیز به عنوان یک «جوان» به او جلب می کرد.
مدیران رده ی میانی سوار موتورسیکلت نمی شوند.
مدیر عاملان ارشد مدت هاست که عطش خود را نسبت به موتورهای هارلی از دست داده اند.
پس تا زمانی که این مرد جوان، از هر شکل و نظر، مثل یک موتورسوار «به نظر می رسید» ترفیع نمی گرفت.
هنگامی که متقاعدش کردم پیش از ورود به دفتر لباس نارنجی اش را در آورد و کلاه ایمنی اش را در پذیرش بگذارد، ب
ه راه افتاد و صعودش از نردبان پیشرفت برق آسا بود.
مجبور نبود موتورسیکلتش را کنار بگذارد، تنها باید تبلیغ این حقیقت را کنار می گذاشت که هنوز آنقدر جوان است که موتورسیکلت براند.
برای دیدن یکجا و کامل مقاله کامل و جذاب پیشرفت شغلی می توانید این مقاله را مشاهده کنید : پیشرفت شغلی