تسلیم شدن در برابر محدودیت شخصی
افراد باهوشتر از من گفتهاند: «تنها محدودیتهایی که در زندگی با آنها مواجه میشویم، محدودیت شخصی هستند که برای خودمان قائل میشویم».
اگر این درست است، چرا تعداد کمی از افراد به پتانسیل کامل خود می رسند؟
چرا بسیاری از مردم احساس میکنند که گیر افتادهاند، از کنترل خارج شدهاند و امیدی به زندگیشان ندارند؟
چرا بسیاری از مردم از سرزنش، عصبانیت، گناه، رنجش و ترحم نسبت به کیفیت زندگی خود تسلیم میشوند، کنار میروند، به توافق میرسند، کنارهگیری میکنند یا عمل میکنند؟
اگر به این سوالات در کتابی پاسخ داده می شد، هرگز فروش نمی رفت.
چرا؟ زیرا همان افرادی که در اینجا در مورد آنها صحبت می کنیم نمی خواهند مسئولیت زندگی خود را بپذیرند.
آنها اصرار دارند که انگشتان خود را به دلیل موقعیت یا شرایط زندگی خود به سمت چیزی یا شخص دیگری نشانه بگیرند.
واقعیت این است که خیلی از انسانها به این دلیل که نمیتوانند از تمام تواناییهایشان استفاده کنند که نمیخواهند مسئولیت رفتارشان را بپذیرند.
در حقیقت، مهمترین اشتباهی که خیلی از افراد مرتکب میشوند این است که وقتی شکست میخورند، دنبال چیزی یا کسی میگردند تا شکست راگردن او بیاندازند.
این رفتار باعث میشود فرد نتواند از تمام تواناییهایش استفاده کند.
هر کدام از ما به طریقی به سوی عظمت به این دنیا آمدیم.
در مقابل، انسانهای موفق معتقدند اگر به هدفی که داریم، ایمان داشته باشیم و تمام انرژی و انگیزه مان را روی رسیدن به آن هدف متمرکز کنیم، هیچ چیزی نمیتواند مانع رسیدن به هدفمان بشود.
ما برای موفقیت در بدو تولد مهندسی شده بودیم و در طول مسیر برای شکست شرطی شدیم.
هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم، اگر تصمیم خود را به انجام آن ببندیم، سپس انرژی و اشتیاق خود را صرف آن کنیم.
در این مرحله، شکاکان در آنجا فکر می کنند، مطمئنا، تیم و من می توانیم پرواز کنیم.
من وقت یا علاقه ای ندارم که با شکاکان یا منتقدان برخورد کنم، اگر این نگرش آنها باشد.
مطمئناً در برخی مناطق یا در برخی افراد محدودیت های فیزیکی وجود دارد.
این حرف به این معنا نیست که انسانها هیچ محدودیتی ندارند، بلکه به این معناست که انسانها توانایی غلبه بر هر محدودیتی را دارند، اگر خودشان به خودشان تلقین نکنند که نمیتوانیم موفق شویم.
به بیان دیگر، اگر به خودمان القاء کنیم که نمیتوانیم موفق شویم، قطعاً شکست میخوریم، ولی اگر به خودمان مرتب بگوییم که میتوانیم موفق شویم، قطعاً بر هر مانعی غلبه میکنیم و در نهایت موفق میشویم.
به همین دلیل است که میگویند انسان میتواند به هر چیزی که در ذهنش تصور میکند، دست پیدا کند.
تنها نکته من در اینجا این است که اکثر ما می توانیم کارهای بیشتری انجام دهیم اگر فقط یاد بگیریم که بیشتر سقف های ما خودخواسته است.
چه تصاویر ذهنی درونی را در آگاهی خود نگه می دارید که ممکن است شما را عقب نگه دارد؟
ترس از شکست است یا موفقیت؟
آیا ترس از طرد شدن است یا تحقیر عمومی؟
آیا این احساس درونی بی لیاقتی است؟
یا اینکه مشکل یا زخم عاطفی دیگری است که در تشخیص یا مقابله با آن شکست خورده اید؟
راهکار آن چیه؟
شما می توانید هر کاری که ذهن و انرژی خود را برای آن بگذارید انجام دهید.