کارآفرینی درون سازمانی و نقش آن در کسب سود
کارآفرینی درون سازمانی مفهومی است که در طول ۴ دهه گذشته شکل و تکامل یافته است و تاکنون تعاریف نسبتا متفاوتی از آن ارائه شده است.
در ابتدا مطالعات و تحقیقات اولیه در دهه ۱۹۷۰ بیشتر متوجه تیم های خطرپذیر و مشارکت جو و نحوه توسعه کارآفرینی درون سازمانی های موجود بود (هیل و هلاوک ۱۹۷۲؛ پیترسون و برگر ۱۹۷۲؛ هنان ۱۹۷۶).
بعدها در ادامه تحقیقات در دهه بعدی (۱۹۸۰) محققین مطالعات خود را بر مفهوم سازی کارآفرینی درون سازمانی
به عنوان یک رفتار کارآفرینانه متمرکز نمودند که سازمان و منابع آن را متعهد می نماید تا در جهت اقدامات ارزش آفرین
نوآورانه بسیج گردند (آلترویتز، ۱۹۸۸؛ بر گل مان، ۱۹۸۴؛ پینکات، ۱۹۸۵؛ کانتر، ۱۹۸۵).
یعنی به عبارتی همان کارهایی که یک کارافرین مستقل و شخصی در بازار آزاد برای خود انجام میدهد یک کارافرین
درون سازمانی همان کارها را در درون یک سازمان و شرکت با استفاده از منابع سازمان انجام میدهد.(دکتر سروش صفدریان)
در طول دهه ۱۹۹۰ محققان حوزه کارآفرینی درون سازمانی تمرکز خود را متوجه ظرفیت و قابلیت آن در خصوص نحوه ارتقاء
و توانمندسازی سازمان در جهت توسعه مهارت هایی نمودند که منجر به خلق نواوری میشد (جنینگز و یونگ، ۱۹۹۰؛ مریفیلد، ۱۹۹۳، زهرا، ۱۹۹۱؛ بورک و همکاران، ۱۹۹۹).
در دهه ۱۹۹۰ مفاهیم جامع تری نیز در خصوص کارآفرینی سازمانی شکل گرفت.
محدوده کاری کارآفرین درون سازمانی
گات و گینزبرگ (۱۹۹۰) بر این عقیده تأکید می ورزیدند که کارآفرینی سازمانی دو پدیده عمده را در خود دارد:
- ایجاد سرمایه گذاری خطرپذیر در سازمان های موجود
- دگرگونی سازمانهای فعلی از طریق بازافرینی یا جوان سازی استراتژیک
زاهرا (۱۹۹۱) در مطالعات و تحقیقات خود می گوید کارآفرینی درون سازمانی می تواند شامل فعالیت های رسمی و غیر رسمی شود
که منجر به خلق فعالیت های جدید در شرکت های تاسیس شده می گردد.
این اتفاق می تواند از طریق نوآوری در محصولات یا فرآیندها و یا تغییر بازار صورت گیرد.
این فعالیت ها می توانند در بخش های مختلفی شکل بگیرند از جمله در سطح شرکت، واحدهای کسب و کاری شرکت، واحدهای عملیاتی، سطوح پروژهای و از این قبیل.
در همه این بخش ها یک هدف مشترک دنبال می شود، ” ارتقا سطح رقابت پذیری و بهبود عملکرد مالی شرکت”.
شارما و کریسما (۱۹۹۱) در خصوص کارآفرینی سازمانی می گویند کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که
افراد یا گروهی از آنها در ارتباط با یک سازمان موجود اقدام به ایجاد یک کسب و کار جدید نموده و یا در سازمان به خلاقیت و نو آوری تازه ای دست می زنند.
هدف از کارآفرینی سازمانی
با در نظر گرفتن کلیه تفاسیر و تعاریف ارائه شده در گذشته، آنچه که در قرن ۲۱ در خصوص کارآفرینی سازمانی تاکنون
ارائه شده است همگی به دنبال آن بوده اند تا کارآفرینی سازمانی را به فعالیتها و تلاشهای سازمان در جهت کسب مزیت های
رقابتی پایدار که منجر به رشد و سودآوری می شود پیوند دهند (كوراتکو و همکاران ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵).
در این خصوص موریس و همکاران (۲۰۰۸) کارآفرینی سازمانی را از دو منظر توصیف نموده اند:
1. سرمایه گذاری با مشارکت خطرپذیر
2. کارآفرینی استراتژیک.
کارآفرینی سازمانی/شرکتی
کارآفرینی استراتژیک سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی
بازآفرینی استراتژیک
باززایش پایدار
باز تعریف قلمرو
جوان سازی سازمانی
تجدید ساختار مدل کسب و
کار · سرمایه گذاری شرکتی داخلی · سرمایه گذاری خطرپذیر مشارکتی · سرمایه گذاری شرکتی بیرونی
شکل ۱-۲: کارآفرینی سازمانی (موریس ، کوراتكو و کوین (۲۰۰۸)
مشارکت خطرپذیر و رویکردهایی که آن را توصیف نموده اند به اتفاق ایجاد واحدهای کسب و کاری جدید
(یا بخشهایی کوچک از طریق سرمایه گذاری مالکانه) در شرکت یا سازمان را در زمره کارآفرینی سازمانی می دانند.
الگوهای تحقق کارآفرینی درون سازمانی
برای اجرا و تحقق کارآفرینی درون سازمانی می توان از ۳ الگو استفاده کرد
· سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی داخلی
· سرمایه گذاری مشارکتی
· سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی بیرونی.
در مقابل رویکردهای کارآفرینی استراتژیک به اتفاق بر این موضوع تاکید دارند که کارآفرینی درون سازمانی از طریق اقدامات و فعالیت های
نوآورانه ای پدید می آید که شرکت یا سازمان را به سوی کسب مزیت های رقابتی سوق می دهند.
این نوآوری ها لزوما منجر به خلق کسب و کارهای جدید برای سازمان نخواهند شد.
پنج حوزه نوآوری در کارافرینی سازمانی
در رویکردهای مبتنی بر کارآفرینی سازمانی، نوآوری می تواند در پنج حوزه رخ دهد (موریس و همکاران۲۰۰۸)
1. استراتژی شرکت
2. محصولات جدید
3. بازارهای جدید
4. در درون سازمان (مثلا ساختار، رویه ها، قابلیتها)
5. الگوی کسب و کار